نویسنده: دکتر حبیب الله عظیمی
عضو هیأت علمی کتابخانه ی ملی ایران


 

چکیده

فهرست نگاران مناطق شرق به ویژه ایرانی در نسخه شناسی نسخ خطی به تعیین نوع کاغذ نیز اهتمام داشته اند. نخست چینیان و سپس مسلمانان و ایرانیان پس از شناخت وتولید کاغذ به سرعت آن را جایگزین انواع دیگر ورق (یعنی پاپیروس وپوست) کردند و بدین جهت ساخت انواع کاغذ به مناطق و شهرهای مختلف کشور ایران ودیگر کشورهای اسلامی انتقال یافت.
در این مقاله روند تهیه ی کاغذ از بدو ظهور آن و انتقال صنعت کاغذسازی به میان مسلمانان و ایرانیان و توسعه و گسترش آن به شهرها و کشورهای مختلف بررسی شده است. هم چنین کاغذهایی که بیشتر در نسخه پردازی نسخه های ایرانی- اسلامی مورد استفاده قرار می گرفت و هرکدام به جهت انتساب به محل ساختشان نام و نشانی یافت و در میان فهرست نگاران دارای هویتی مستقل با ویژگی های خاص شد، همراه باویژگی و دوره ی تقریبی کاربرد آن ها و ذکر نمونه هایی از نسخه های خطی با آن نوع کاغذ مشخص مورد تحقیق قرار گرفته است. انواع کاغذهای رایج در نمونه هایی از نسخه های خوش نویسی شده توسط استاد احمد نی ریزی نیز بررسی شده است.
کلید واژه ها: ورق، کاغذ، انواع کاغذ، نسخه شناسی، کتاب پردازی، نسخه های خطی، آثار نی ریزی.

مقدمه

هرنسخه ی خطی یک پیشینه ای دارد و بررسی و تبیین این سرگذشت و پیشینه، نمایان گر بخش هایی از تمدن قومی است که این نسخه در میان آنان تدوین شده است. کاغذ در نسخه های خطی بخش هایی از هویت آن نسخه را تشکیل می دهد.
تعیین نوع ورق و کاغذ در نسخه های خطی به منزله ی: تعیین منطقه جغرافیایی است که آن کاغذ خاص در آن منطقه تولید می شده است، تعیین نگرش کاتب نسخه مبنی بر انتخاب این نوع کاغذ برای این عنوان کتاب به جهت ماندگاری و میزان اهمیت موضوع و عنوان کتاب است، تعیین میزان تناسب کیفیت آن کاغذ با محتوای کتاب و حتی نوع مرکبی است که در آن کتاب به کار رفته است، تعیین نقش و جایگاه کاتبان و وراقان در دوره ی زمانی کتابت نسخه است.
بنابر این کاغذ در نسخه ی خطی صرفا به عنوان یک ماده ی نوشتاری صرف، لحاظ نمی شود بلکه می تواند یک موضوع محتوایی و پژوهشی باشد و بدین لحاظ است که فهرست نگاران ایرانی و اسلامی در معرفی و فهرست نسخه های خطی به بررسی و تعیین نوع کاغذ آن نسخه به عنوان بخشی از نسخه شناسی اهتمام داشته اند.

انواع ورق

ورق از دیدگاه پیشینیان یکی از ارکان چهارگانه ی کتاب پردازی نسخه ی خطی است. سه رکن دیگر، مداد (مرکب)، قلم (خط) و جلد است. در اشعار بزرگان، اشارتی در خصوص اردکان چهارگانه ی کتاب پردازی بیان شده است.
خواجوی کرمانی (غزلیات، غزل شماره ی 2872):

ورقِ نسخه ی رویت به گلستان بردیم
باز مرغان چمن را به فغان آوردیم

مولوی، دیوان شمس، (غزلیات، غزل شماره 2872):

ای عطارد پس از این کاغذ و از حبروقلم
زفتی و لاف و تکبر حیل و پرهنری

دیوان شمس، (غزلیات، غزل شماره 1):

خامش که پس مستعجلم رفتم سوی پای علم
کاغذ بنه بشکن قلم ساقی درآمد الصلا

مولوی، دیوان شمس (غزلیات، غزل شماره 2030):

دلم هم چون قلم آمد در انگشتان دلداری
که امشب می نویسد زی نویسد باز فردا ری

قلم را هم تراشد او رقاع و نسخ و غیر آن
قلم گوید که تسلیمم تو دانی من کی ام باری

گهی رویش سیه دارد گهی در موی خود مالد
گه او را سرنگون دارد گهی سازد بدو کاری

به یک رقعه جهانی را قلم بکشد کند بی سر
به یک رقعه قرانی را رهاند از بلا آری

کر و فر قلم باشد به قدر حرمت کاتب
اگر در دست سلطانی اگر در کف سالاری

سرش را می شکافد او برای آنچ او داند
که جالینوس به داند صلاح حال بیماری

نیارد آن قلم گفتن به عقل خویش تحسینی
نداند آن قلم کردن به طبع خویش انکاری

اگر او را قلم خوانم و اگر او را علم خوانم
در او هوش است و بی هوشی زهی بی هوش هشیاری

نگنجد در خرد وصفش که او راجمع ضدین است
چه بی ترکیب ترکیبی عجب مجبور مختاری

سعدی (قصاید، قصیده شماره54):

ملوک روی زمین برسواد منشورت
نهاده سرچو قلم بربیاض بغدادی

وحشی بافقی، گزیده ی اشعار (قصاید، قصیده شماره2، در ستایش پروردگار):

جلد اگر می کنی مصحف و جدش بر او
دفتر انجیل را بهر مقوا طلب

وحشی بافقی، گزیده ی اشعار (قصاید، قصیده شماره 23، در ستایش حضرت علی «ع»):

کرده اوراق سرخ دفتر خویش
سبز کرده ست جلد دفتر گل

خاقانی، دیوان اشعار: (قصاید، شماره 173، درموعظه و تجرید و تخلص به مرگ عموی خود):

دل از امل دور کن زآن که نه نیکو بود
مصحف و افسانه را جلد به هم ساختن

عطار، اشترنامه (حکایت استاد نقاش):

هر یک از لونی دگر آرد برون
اوستاد جلد سازد پر فنون

درساخت ورق سه نوع ماده بکار رفته است: پاپیروس، پوست و کاغذ. ساخت ورق از جنس پاپیروس در قرن اول و اوایل قرن دوم هجری در مصر رواج داشت تا آن که کاغذ چینی جای آن را گرفت. اگرچه در قرن سوم هجری کم کم کاغذ به جای پاپیروس به کار گرفته شد لکن تا حدود اواسط قرن پنجم هجری استفاده از پاپیروس در ساخت ورق در مصر رواج داشت و در این زمان با رواج کاغذ، تولید پاپیروس در مصر متوقف شد.(1) در کنار پاپیروس و تا قبل از ظهور کاغذ، پوست هم در کتابت مورد استفاده قرار می گرفت.

تولید و ظهور کاغذ (Kagad/ الکاغَد)

در قرن 17 قبل از میلاد در چین قطعه های خیزران (نی هندی) و چوب به عنوان ماده ی کتابت مورد استفاده قرار می گرفت و این شیوه تا زمانی طولانی ادامه داشت و بعدها قطعات مستطیل شکل کوچک خیزران یا چوب را با نخی به یکدیگر می بافتند و آن را به شکل کتاب در آورده و استفاده می کردند.
مراحل ابتدایی ساخت کاغذ در چین به عهد خاندان «هان غربی» در اوایل قرن دوم میلادی برمی گردد و آن کاغذ های اولیه را کاغذ «ختا» می نامیدند. این کاغذ ها از الیاف کنف تهیه می شد و به همین جهت خشن و زبر بود و چندان مناسب برای کتابت نبود. بر مبنای این نوع کاغذ ابتدایی و نامناسب، چینی ها در قرن دوم میلادی، کاغذهای مناسب تری برای کتابت را تولید کردند که مواد خام آن ها به جای الیاف کنف از الیاف پوست درختان بود.(2) چینی ها پس از کسب تجارب زیاد، کاغذهای ارزان و نرم و مناسب برای کتابت را تولید کردند و این اکتشاف به منزله ی انقلابی صنعتی در ابزار و وسایل کتابت بود.

تولید کاغذ در میان مسلمانان

حکایات متعددی در خصوص نحوه ی انتقال کاغذ چینی به میان مسلمانان وجود دارد لکن همه ی آن روایات برانتقال این صنعت در قرن 8 میلادی (2 هجری) تأکید دارند یعنی 6 قرن پس از اختراع آن توسط تسای لون (به سال 105 میلادی).
داستان انتقال کاغذ به مسلمانان به ظهور انقلاب در بخارا (ماوراء النهر) به سال 751 میلادی به حکم ابومسلم خراسانی در خراسان برمی گردد. ایشان زیاد بن صالح را در رأس یک لشکر100000 نفری به عنوان رهبر و حاکم بدان جا فرستاد. وی در کار زاری که در آن منطقه با چینیان انجام داد، تعداد زیادی از آنان را به اسارت گرفت که در میان اسیران، کسانی بودند که صنعت ساخت کاغذ را به خوبی می دانستند.زیاد بن صالح این اسیران را از شهر اتلخ به سمرقند منتقل کرد و توسط آنان اولین کارگاه تولید کاغذ را برپا نمود.(3)

حافظ، غزلیات (غزل شماره 356):

اگر باور نمی داری رو از صورتگر چین پرس
که مانی نسخه می خواهد ز نوک کلک مشکینم
سپس صنعت ساخت کاغذ از سمرقند به اقصی نقاط امپراطوری اسلامی به ویژه پایتخت آن بغداد منتقل شد و فضل بن یحیی برمکی اولین کارگاه تولید کاغذ را در بغداد در عهد خلیفه هارون الرشید تأسیس کرد. در زمان وزارت جعفربن یحیی، ایشان دستور داد تا در دیوان های دولتی کاغذ جایگزین پوست شود و آن هم به جهت جلوگیری از امکان محو و تزویر در نوشته های روی پوست بود. ساخت کاغذ در بغداد چنان رواج یافت که کاغذ مرغوبی در آن جا تولید می شد که بعدها به نام «کاغذ بغدادی» مشهور شد.(4)

نقش تمدن اسلامی در تکامل صنعت کاغذ

در دوره ی نخست صدر اسلام، مسلمانان اولین گام های رسمی را در عالم استنساخ و تدوین با کتابت قرآن برداشتند. سپس در عصراموی ها حرکت انتقال و ترجمه ی متون تمدن های سابق (هم چون یونانی ها) شروع شد و این حرکت در زمان عباسی ها به اوج خود رسید. حاکمان جامعه ی اسلامی، دانشمندان را به نقل و تدوین ترغیب می کردند و کتابخانه هایی همانند بیت الحکمه در بغداد دارالحکمه در مصر و کتابخانه ی المستنصر در قرطبه را تأسیس کردند.(5)
این امر باعث شد تا مسلمانان در تولید ماده ی کتابت که در استنساخ و تألیف و ترجمه به کار رود، فعالیت کنند.

منوچهری، دیوان اشعار، (قصاید و قطعات، شماره48، درمدح منوچهربن قابوس):

ز زاغان بر نوژ گویی که هست
کلاه سیه بر سر خواهران

چنان کارگاه سمرقند گشت
زمین از در بلخ تا خاوران

در و بام و دیوار آن کارگاه
چنان زنگیان کاغذ گران

مرا این زنگیان را چه کار اوفتاد
که کاغذ گرانند و کاغذ خوران

نخوردند کاغذ از ین بیشتر
نه کاغذ فروشان، نه کاغذ خران

شود کاغذ تازه و تر، خشک
چو خورشید لختی بتابد بر آن

نظامی، خمسه، (خسرو شیرین، بخش 61، تعزیت نامه خسرو به شیرین به افسوس):

دبیر خاص را نزدیک خود خواند
که بر کاغذ جواهر دانه افشاند

و به همین جهت مسلمانان در ایجاد کارگاه های تولید کاغذ و تعلیم شیوه ی ساخت کاغذ به دیگران تلاش زیادی نمودند تا آن که حرفه ی جدیدی با نام «ورّاقی» یا کاغذ گری ظاهر شد. وَرّاقان علاوه بر نحوه ی ساخت کاغذ آن چنان که چینیان آموخته بودند، خودشان در آن تغییراتی دادند و کاغذ را از کتاب و پنبه هم تولید کردند.(6)

خواجوی کرمانی، (غزلیات، غزل شماره 370):

هرشبی دفتر نویسان ورق پرداز شام
از سواد خط سبزت نسخه ی سودا برند

طریقه ی ساخت کاغذ در نزد مسلمانان در کتاب خطی «عمده ی الکتاب» (منسوب به معزّبن بادیس) به تفصیل ذکر شده است (7).

گسترش تولید انواع کاغذ در مناطق مختلف اسلامی

کاغذ هنگام ظهورش رقابت شدیدی با پوست و قرطاس مصری پیدا کرد و جایگزین آن ها شد. خصوصاً در مکتوبات و رسایل و اسناد نوشته شده در دیوان های دولت اسلامی و نوشته هایی که مردم برای معاملات و قراردادهای بین خودشان تنظیم می کردند.
کاغذ سمرقندی از قرن 4 تا قرن 10 و11 هجری در حد وسیعی شهرت داشته و قدیمی ترین منبعی که در آن از ساخت کاغذ سمرقندی می توان اطلاع پیدا کرد، کتاب جغرافی «حدود العالم من المشرق و المغرب» تألیف سال 371 هجری است که در آن کتاب چنین آمده «از شهر سمرقند، کاغذ به اقصی نقاط عالم نقل می شد (8)»

منوچهری، دیوان اشعار (قصاید و قطعات، شماره 48، در مدح منوچهربن قابوس):

زاغان برنوژ گویی که هست
کلاه سیه برسر خواهران

چنان کارگاه سمرقند گشت
زمین از در بلخ تا خاوران

درو بام و دیوار آن کارگاه
چنان زنگیان کاغذ گران

مراین زنگیان را چه کار اوفتاد
که کاغذ گرانند و کاغذ خوران

نخوردند کاغذ از ین بیشتر
نه کاغذ فروشان، نه کاغذ خران

شود کاغذ تازه وتر، خشک
چو خورشید لختی بتابد بر آن

در شهرهای ایران از سمرقند، نیشابور، اصفهان، قزوین وشوشتر افراد و خانواده های زیادی با نام کاغذی مشهور بودند که در تاریخ این شهرها ذکر شده اند واین نسبت بنابر قول سمعانی، به جهت اشتغال آنان در گذشته یا حال به ساخت کاغذ و یا تجارت با آن بوده است.
اصفهان: در شهر اصفهان ساخت کاغذ تا دهه های اخیر جریان داشته است. مافروخی در کتاب محاسن اصفهان (تألیف اوایل قرن 8 هجری) آورده که «کاغذ در اصفهان در آن زمان به شیوه ی کاغذ رشیدی ساخته می شده»؛ مترجم این کتاب در توصیف کاغذ اصفهانی می گوید: این کاغذ در مرغوبیت از جهت تمیزی و صافی، صفحات، حجم و شکل آن، نرمی و لطافت، استحکام و روان بودن بی نظیر بوده و همانند آن پس از اصفهان در جای دیگر یافت نشده است (9).
تبریز: در تبریز کارگاههای ساخت کاغذ در کنار آب های جاری نزدیک شهر ربع رشیدی وجود داشته است. رشید الدین فضل الله (قرن 8 هجری) در وقفیه رشیدیه، اصطلاح کاغذ خانه را ذکر می کند که دلالت بر کارگاه ساخت کاغذ در شهر ربع رشیدی دارد و خودش آن را در تبریز تأسیس کرده است.
قزوین: شهر قزوین هم از مراکز ساخت کاغذ در ایران بوده است. در کتاب تذکره شعرای کشمیر آمده که پادشاه هند سلطان زین العابدین (1417-1467 م) در قرن 9 هجری تعدادی از سازندگان کاغذ را از این شهر به کشمیر فرستاد تا با تولید کاغذ در آن شهر، برای کتابت از کاغذ استفاده شود. قریه ی کاغذ کنان (اسم فعلی اش خونج) در نزدیکی زنجان در زمان کوتاهی مرکز مشهوری برای ساخت کاغذ بوده است.
کرمان: محرابی در کتاب تذکره اولیاء (قرن 10 هجری) گوید کارگاه های ساخت کاغذ در کرمان در نزدیک شهر خندق وجود داشته است.
خراسان: اما ساخت کاغذ در خراسان، قدیمی ترین کتابی که در این جهت می توان بر آن استناد نمود، کتاب فهرست ابن ندیم است. ابن ندیم گوید شروع ساخت کاغذ در ایران در خراسان بوده و سپس اسامی انواع کاغذی که در آن جا تولید می شده را ذکر کرده است. ایشان 6 نوع کاغذ را نام برده که 5نوع آن منسوب به خراسان و ماوراء النهر بوده و نوع فرعونی آن منسوب به مصر (10).
بدون شک این انواع کاغذ ها در اواخر قرن 4 هجری- یعنی زمان تألیف کتاب الفهرست توسط این ندیم- مورد استفاده قرار می گرفته و انواع آن با نسبت به بزرگان و رجال حکومت نامگذاری شده است.
فردوسی هم از کاغذ خسروی نام می برد که احتمالاً یکی از انواع کاغذ مرغوب خراسانی بوده است:
فردوسی، شاهنامه، (پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود، بخش5، رزم خاقان چین با هیتالیان، (بیت 663):

نبشتم سخن چند بر پهلوی
ابر دفتر و کاغذ خسروی

دیری نپایید که ساخت کاغذ در سایر بلاد اسلامی انتشار یافت و محدود به خراسان و سمرقند نماند، ابن خلدون گفته:«تألیفات علمی و دیوان ها زیاد شد و مردم در شهرهای مختلف مشتاق ترویج استنساخ و تجلید این کتاب ها و تألیفات شدند و صناعت وراقین برای استنساخ و تصحیح و تجلید و سایر امور نوشتاری و دیوانی خصوصاً در شهرهای بزرگ (جهان اسلام) شکل گرفت (11)».
شهرهای و کشورهایی دیگر که مراکز تولید و ساخت کاغذ شدند عبارتند از:
بغداد: صنعت ساخت کاغذ توسط فضل بن یحیی برمکی (متوفی 193 هجری) به بغداد منتقل شد. وی اولین کارگاه ساخت کاغذ را در بغداد دایر کرد و چند سال بعد جعفر برادر فضل که به وزارت رسید، ورق کاغذ را جایگزین پوست در دیوان های دولتی کرد (12).
«دارالقز» در جانب غربی بغداد مکانی برای صنعت کاغذ در اوایل قرن 7 هجری شد.

مولوی، دیوان شمس، (رباعیات، رباعی شماره 1513):

من کاغذ های مصر و بغداد ای جان
کردم پر ز آه و فریاد ای جان

شام: در منطقه ای شام شهر طرابلس از مراکز مهم ساخت کاغذ بوده و هنگامی که ناصرخسرو به سال 438 هجری این شهر را زیارت کرده گفته:«اهالی این شهر کاغذ زیبایی را می سازند همانند کاغذ سمرقندی بلکه بهتر از آن (13)». دمشق هم در صنعت ساخت کاغذ شهرت داشته است.(14)
خاقانی (قصیده شماره80، مطلع دوم):

رنگ خضاب بر سر دنیا بر افکند
قوس قزح به کاغذ شامی به شام گاه

مصر: به گفته ی یاقوت، وزیر مصری ابوالفضل جعفربن فضل بن فرات معروف به ابن حنزابه (متوفی 391 هجری) ورق کاغذ را از سمرقند به مصر وارد کرد تا ورّاقان در خزانه ی وی برای استنساخ بر روی آن، مورد استفاده قرار دهند (15) و این مطلب دلالت دارد بر این که استفاده از پاپیروس در مصر به جهت گرانی قیمتش نسبت به کاغذ و کمی تولیدش، به سرعت رو به کاهش گذاشت.
در مصر صنعت ساخت کاغذ چنان رواج یافت که در فُسطاط مصر در قرن 5 و 6 هجری مطبخ های کاغذ وجود داشت (16).
اندلس و شمال آفریقا: در اندلس و شمال آفریقا با تأخیر نسبی صنعت کاغذ به آن جا منتقل شد و شهر شاطبه اندلس به ساخت کاغذ مشهور شد. شریف ادریسی گوید:«در آن شهر کاغذ ساخته می شد آن چنان که نظیر آن در سرزمین های دیگر یافت نمی شد (17).
در آفریقا برای مدت زمان طولانی پوست تنها وسیله ی کتابت به شمار می رفت. جهانگرد مقدسی بشاری حدود سال 375 هجری در مورد اهالی آفریقا چنین گوید:«تمامی مصاحف و دفاتر آنان در پوست نوشته می شد مگر در جزیره ی صقلیه که در آن زمان در آن جا پاپیروس کشت و تولید می شد (18)».
قلقشندی در طلیعه ی قرن 9 هجری از کاغذ مورد استفاده اهل مغرب مذمت کرده و گفته:«کاغذ اهالی مغرب و فرنگ پست و نامرغوب است، با سرعت کهنه می شود و ماندگاری آن کم است و به همین جهت غالباً مصحف ها را بر روی پوست می نویسند (19)».
بنابر این منابع قدیمی از زمان ابن ندیم (اواخر قرن چهارم هجری) تازمان قلقشندی (قرن نهم هجری) اشارات زیادی به گستردگی صنعت ساخت کاغذ در مناطق مختلف اسلامی دارند و طبعا از این منابع معلوم می شود که اسلوب های ساخت کاغذ و کیفیت و مرغوبیت آن ها متنوع بوده است.

انواع کاغذ در متون قدیمی

فهرست نگاران معاصر در کشورهای شرقی، اوراق نسخ خطی را با صفت عام به اسامی معرفی کرده اند که بیشتر جنبه ی تجربی دارد و چه بسا تعدادی از آن ها با مستندات تاریخی منافات داشته باشد. به طور مثال اگر قرآن به خط یاقوت مستعصمی (متوفی 680 هجری) با کاغذ دولت آبادی معرفی شده باشد صحیح نمی باشد چرا که در منابع قبل از قرن 11 هجری از این کاغذ نام برده نشده است.
در متون قدیمی فقط کیفیت برخی از انواع کاغذهای به کار رفته شده به صورت عام مورد اشاره گرفته شده همانند اشارات زیر:
1. کاغذ فرعونی و مصری: کاغذ فرعونی کاغذی قابل رقابت با کاغذ پاپیروس در مصر بوده و قدیمی ترین متون عربی مشاهده شده که بر روی این نوع کاغذ تدوین شده تاریخ آن به اواخر قرن دوم هجری می رسد. قلقشندی کاغذ مصری را بر دو قطع منصوری و عادی دانسته که قطع منصوری بزرگ تر بوده و کمتر آهار مهره می شده و کاغذ عادی معمولا آهار مهره و صیقل داده می شده است (20) و این گفته ی قلشقندی دلالت دارد بر این که کاغذ منصوری از کیفیت نسبتاًً خوبی برخوردار بوده است.
2. کاغذ بغدادی- قلقشندی گوید بهترین نوع کاغذ، بغدادی است و آن کاغذی است که ضخیم، نرم و با اجزاء متناسب و غالباًً در کتابت مصاحف شریفه به کار رفته است (21).
3. کاغذ شامی: قلقشندی گوید پس از کاغذ بغدادی (از لحاظ مرغوبیت) کاغذ شامی است (22). ناصر خسرو هنگامی که به سال 438 هجری شهر طرابلس را زیارت کرده گفته:«اهالی این شهر کاغذ زیبایی را می سازند همانند کاغذ سمرقندی بلکه بهتر از آن (23)» و این اشارت ناصرخسرو دلالت برمرغوبیت کاغذ شامی دارد.

خاقانی (قصیده شماره 80ف مطلع دوم)

رنگ خضاب برسر دنیا برافکند
قوس قزح به کاغذ شامی به شام گاه

خاقانی (قصیده شماره 21، مطلع سوم):

شاه عراقین طراز کز پی توقیع او
کاغذ شامی است صبح خامه ی مصری شهاب
4. کاغذ مغربی، اگرچه شریف اردیسی گوید:«در شهر اندلس کاغذ ساخته می شد آنچنان که نظیرش در سرزمین های دیگر یافت نمی شد (24)». اما قلقشندی این نوع کاغذ را مذمت کرده و چنین گفته:«کاغذ اهالی مغرب و فرنگ پست و نامرغوب است و باه سرعت کهنه می شود و ماندگاری آن کم است و به همین جهت مصحف های شریفه را برروی پوست می نویسند (25)».
5. کاغذ اصفهانی: مؤلف کتاب جغرافی اصفهان گفته:«برخی کاغذ خانبالغ را به کاغذ اصفهانی به لحاظ مرغوبیت ترجیح می دهند». استاد ایرج افشار می گوید که این گفته دلالت دارد بر این که این دو نوع کاغذ به لحاظ مرغوبیت مشابه یکدیگر بوده است.(26)
ممکن است منظور از کاغذ اصفهانی، مرغوب، همان کاغذ ترمه ی اصفهانی باشد که بسیار مرغوب بوده و ممکن است نوع اصفهانی آهار مهره منظور بوده که اگر چند جنس کاغذ خیلی مرغوب نبوده اما کتابت بر روی آن (به لحاظ آهار مهره بودن) راحت و نرم و روان بوده است.
منابع قدیمی ازعصر ابن ندیم (قرن 4 هجری) تا قلقشندی (قرن 9 هجری) و منابع دیگر تا قرن 12 هجری اشارات زیادی به ساخت کاغذ و انواع آن در منابع مختلف داشته اند و به جز توصیفات محدود و جزیی در بیان ویژگی های این کاغذها، مطالب دیگری که ترکیب انواع کاغذهای مختلفی که مخطوطات قدیمی بر روی آن ها نوشته شده را معین کند و ما بتوانیم با استناد به آن مطالب، نمونه های کاغذ را توصیف کنیم، وجود ندارد (27).

انواع کاغذ ها رایج در نسخه های خطی ایرانی - اسلامی

(از دوره نخست صدر اسلام تا عصر نی ریزی)
در نسخه های خطی و قدیمی جهان اسلام به تناسب محل کتابت و دسترسی کاتبان و وراقان به کاغذهای مختلف و دیدگاه آنان به نسبت نوع متن کتاب و نفیس یا عادی بودن آن، از انواع مختلفی برای کاغذ آن نسخه (کاغذ مرغوب و گران یا کاغذ معمولی و تحریری و یا کاغذ نامرغوب و ارزان) استفاده می شده است. متون تاریخی مختلف (از فهرست ابن ندیم تا صبح الاعشی قلقشندی ومتون متاخر از آن) دو ویژگی برای کاغذهای مرغوب و خوب به طور عام ذکر کرده که این دو ویژگی عبارت است از: 1) استحکام و دوام کاغذ؛ 2) نرمی و صاف و صیقلی بودن سطح کاغذ و تناسب اجزاء (28). برخی از کاغذهای مورد استفاده در نسخه های فارسی وعربی از قرون سوم وچهارم هجری تا عصراحمد نی ریزی و تاقرن سیزدهم (قبل از ظهور صنعت چاپ) با انتساب به محل تولیدش نام و نشانی خاصی گرفت و فهرست نگاران اسلامی به ویژه ایرانیان آن کاغذها را با شواهد و قراین مختلف نسخه شناسی شناختند و برای آن ها هویتی مستقل همراه با ویژگی های خاص قایل شدند و در فهرست های نسخ خطی از آن کاغذها نام بردند. چند نوع کاغذ که بیش تر در کتاب پردازی و نسخ آرایی کتب خطی رایج بوده و در میان فهرست نگاران ایرانی شناخته شده همراه با ویژگی ها و حدود دوره ی زمانی استفاده و نمونه هایی از آن ها به شرح ذیل بیان می گردد.
1. کاغذ پوستی: از پوست حیوانات و عمدتاً پوست آهو یا گوسفند تهیه می شده، ضخامت آن کم و نسبتاً نازک بوده است. از ویژگی های بارز این نوع کاغذ استحکام و یکپارچگی، یک تکه بودن تمامی ورق و صدای خاصی است که هنگام ورق زدن پوست به گوش می رسد. بیشتر در قرون 3تا 6 هجری تولید می شده و عمدتاً به صورت اوراق بوده که در آن آیات قرآن کریم به خط کوفی نوشته می شده است همانند ورق پوست حاوی آیات 121 تا 132 سوره ی آل عمران به شیوه ی کوفی مشرقی و کتابت قرن سوم هجری (شماره 21409 کتابخانه ملی) و در موارد محدودی هم رساله یا کتاب کوچکی مشاهده شده که تمامی اوراق آن بر روی پوست استنساخ شده است. همانند طومار نیایش (نسخه ی خطی شماره ی 30660) وطومار ادعیه (نسخه ی خطی شماره ی 20786 کتابخانه ی ملی).
در قرن های بعد از 6 هجری هم، گاه به گاه، اوراق پوست به منظور کتابت قطعه های هنری ساخته می شده است. خطوط منسوب به ائمه معصومین که در کتابخانه های مختلف ایران و جهان وجود دارد بر روی اوراق پوست بوده و مربوط به قرن اول و دوم هجری است.
2. کاغذ سمرقندی: کاغذی است ضخیم و مستحکم با بافتی منسجم و صاف. این کاغذ حدوداً از قرن سوم و چهارم هجری تا قرن 9 و10 هجری برای کتاب های ارزشمند و مهم علمی رواج داشته و عمدتاً به رنگ نخودی است. قدیمی ترین نسخه ی خطی فهرست شده در ایران با کاغذ سمرقندی، «رساله فی الهدایه والضلاله» از صاحب بن عباد به خط کوفی و کتابت 364 هجری است که در کتابخانه ی دانشگاه تهران به شماره ی 1437 نگهداری می شود. و قدیمی ترین نسخه ی خطی موجود در کتابخانه ی ملی کتاب الخلاص تألیف عراقی نطنزی با کتابت 475 ق. با شماره ی 1143/ ع با کاغذ سمرقندی است. نسخه های دیگر از کتابخانه ی ملی با کاغذ سمرقندی؛ نسخه شماره ی40/ ع مجموعه ای است با کتابت قرن 7 ق؛ نسخه ی شماره ی 4894 شرح مشکلات القدوری با کتابت سال 797 ق؛ نسخه ی شماره ی 5527/ ع قرآن کتابت قرن 9 ق.
3. کاغذ بخارایی: کاغذی است نازک و محکم با بافتی نسبتاًً منسجم و یکدست که در منطقه ی ماوراء النهر (بخارا) ساخته می شده و تفاوت عمده ی آن با کاغذ سمرقندی ضخامت کمتر و نازکی آن است. برخی این کاغذ را ترمه ی بخارایی نیز نامیده اند. این کاغذ همزمان با کاغذ سمرقندی و تا قرن سیزدهم تولید می شده و بیش تر در دیوان های شعرا و نسخه های ارزشمند و نفیس مورد استفاده قرار می گرفته است. نسخه هایی در کتابخانه ی ملی با کاغذ بخارایی: نسخه ی تزیین دار شماره ی 5015 ف مثنوی مولوی کتابت به سال 1260 ق؛ نسخه ی شماره ی 5590/ ع قرآن آرایه دار با کتابت 1266 ق؛ نسخه ی شماره ی 5225/ ع زادالمعاد مجلسی (با تزیین مکتب خراسان) کتابت به سال 1199 ق؛ نسخه ی شماره ی 1235 دیوان عاشق اصفهانی (با تزیینات محدود) و کتابت سال 1235 ق؛ نسخه ی شماره ی 256/ 3 ع المجتبی ابن طاوس کتابت به سال 1093 ق؛ نسخه ی شماره ی 1340/ 1 ف تحفه الابرار طبرسی با کتابت سال 1043 ق.
4. کاغذبغدادی: کاغذی بوده بسیار مرغوب که به گفته ی قلقشندی از کاغذ شامی بهتر است.این کاغذ ضخیم، نرم و شفاف با بافتی منسجم است و غالباً در کتابت مصاحف به کار می رفته است. جزوات قرآنی موجود در کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره 70 و 71 با کتابت عثمان بن حسین ورّاق عزنوی به سال 462 هجری قمری در بغداد استنساخ شده است. هم چنین قرآن موجود در کتابخانه ی آیت الله مرعشی نجفی به شماره 4358 (جزء 8و17) با کتابت علی بن هلال مشهور به ابن بواب به سال 392 ق. در بغداد با کاغذ بغدادی است. این کاغذ بیشتر در منطقه ی بین النهرین (به ویژه بغداد) مورد استفاده ی کاتبان در قرن های چهارم و پنجم و ششم برای کتابت قرآن کریم بوده است.
5. کاغذ شامی: کاغذی است که در منطقه ی شام ساخته می شد که ضخیم و مستحکم (با ضخامت کمتر از سمرقندی) شفاف و صیقلی (شفافیت وصیقلی بودن آن بیشتر از سمرقندی) وظاهر آن شبیه سمرقندی است؛ هم چنان که ناصرخسرو هم آن را با سمرقندی مقایسه کرده است. قدیمی ترین کتابی که در شام شناخته شده کتابی است با کتابت 266 هجری قمری که بر روی کاغذ شامی نوشته شده و از نسخ خطی دارالکتب الظاهریه دمشق بوده که هم اکنون در مکتبه الاسد نگهداری می شود.(29) این کاغذ عمدتاً در منطقه شام و در قرن های سوم و چهارم و برای کتاب های معتبر و مهم علمی مورد استفاده قرار می گرفته است.
6. کاغذ خانبالغ: این کاغذ در خانبالغ (پکن چین) تولید می شده و کاغذی است محکم و ضخیم اما بافت آن چندان یکدست و منسجم نیست و بیشتر به رنگ حنایی مشاهده شده است. از این کاغذ برای کتابهای درسی و متون مورد استفاده می شده. این نوع کاغذ در نسخه های کتابت سده های 10 تا 13 ق. مشاهده شده است.
نمونه هایی از کاغذ خان بالغ در کتابخانه ی ملی: نسخه ی شماره ی 1031 ع مفتاح الفلاح شیخ بهایت کتابت قرن 11 ق؛ نسخه ی شماره ی 5034/ ع دلایل الخیرات و شوارق الانوار جزولی با کتابت سال 1175 ق.(با تزیینات مکتب هرات)؛ نسخه ی شماره ی 5174/ ع مناجات امام علی (ع) (همراه با آرایه) با کتابت سال 1279 ق؛ نسخه ی شماره ی 449/ ع حاشیه تفسیر بیضاوی.
7. کاغذ ختایی؛ کاغذی است که در «ختا»ی چین تولید می شده و ضخیم و درخشان و شفاف است و بافت آن منسجم تر از خانبالغ و مرغوب تر از آن است. این کاغذ بیشتر به رنگ نخودی است. محمد شافعی همدانی (قرن 12 هجری) در کتاب شهر آشوب از کاغذ ختایی نام برده است.
این کاغذ در کتابت متون معتبر علمی و یا آرایه دار، مورد استفاده قرار می گرفته و دوره ی زمانی استفاده از آن همانند کاغذ خان بالغ است. نمونه هایی از کاغذ ختایی در کتابخانه ی ملی: نسخه ی شماره ی 2549 ف ابیات خیام کتابت 942 ق.(همراه با تزیینات)؛ نسخه ی شماره ی 690/ 1 ف ادعیه با کتابت 1137 ق؛ نسخه ی شماره ی 5211/ ع زادالمعاد مجلسی با کتابت 1238 ق. (با آرایه های مکتب هرات).
8. کاغذ سیالکوتی: از قرن 9 هجری به بعد در هندوستان ساخته می شده و نسخه های خطی فارسی معمولی که در آن منطقه کتابت شده عمدتاً بر روی این کاغذ استنساخ شده است. از ویژگی های این کاغذ تردی و شکنندگی آن است، عموماً به رنگ نخودی و تیره وآهار مهره شده است. این کاغذ غیرمرغوب و ارزان بوده است. نمونه هایی از این کاغذ در نسخ های خطی کتابخانه ی ملی؛ نسخه ی شماره ی 7420/ ف خلاصه ی العیش با کتابت قرن 13 ق؛ نسخه ی شماره ی 7419/ ع رساله در طب؛ نسخه ی شماره ی 7417/ ف دستور المبتدی محل کتابت هند؛ نسخه ی شماره ی 7422 رساله در نجوم به زبان اردو.
9. کاغذ کشمیری: در منطقه ی کشمیر تولید می شده؛ براق تر و صاف تر از سیالکوتی و با ضخامت کمتر و مرغوب تر از سیالکوتی است. نمونه هایی از این کاغذ در نسخه های خطی کتابخانه ی ملی: نسخه ی شماره ی 5168/ ع منتخب ادعیه محل کتابت کشمیر با کتابت 1251 ق.(همراه با تزیینات)؛ نسخه ی شماره ی 7374/ ع قرآن محل کتابت هندوستان با کتابت 1278 ق.(همراه با تزیینات)؛ نسخه ی شماره ی 7418 نکات با کتابت 1219 ق.
10. کاغذ دولت آبادی: این کاغذ هم در هند تولید می شده؛ صاف تر و یکدست تر وخالص تر از کشمیری و سیالکوتی بوده و با تردی و شکنندگی کمتر از آن هاست. چون این کاغذ مرغوب تر از دیگر کاغذهای هندی بوده، کتاب های مهم و نفیس بر روی این کاغذ استنساخ می شده است. در منابع قبل از قرن یازدهم از این کاغذ نام برده نشده است. نمونه هایی از این کاغذ در نسخه های خطی کتابخانه ی ملی: نسخه ی شماره ی 3852/ ع نزهه ی الارواح با کتابت 1231 ق.(و تزیینات سبک کشمیر)؛ نسخه ی شماره ی 17807 ف شاهنامه فردوسی کتابت به سال 1259 ق.(مینیاتورهای به سبک هندی)؛ نسخه های شماره ی 26284 ف طوطی نامه با کتابت قرن 13 ق.(با مینیاتورهای به سبک هندی).
11. کاغذ اصفهانی (سپاهانی): این کاغذ در دوران صفوی و قاجار در اصفهان با دو کیفیت ساخته می شده است. نوع اول آن از ضخامت چندانی برخوردار نبوده و بافت آن کاملاً ناصاف و ناهماهنگ بوده و چون کاغذ مرغوبی نبوده عمدتاً آهار مهره می شده و برای استفاده در کتاب های درسی و معمولی به کار می رفته است. نوع دوم کاغذ ضخیم و محکم با بافت هماهنگ و یکدست بوده است. این نوع دوم، کاغذی مرغوب با بافت و کیفیتی شبیه به ختایی بوده و در متون آرایه دار و نفیس مورد استفاده قرار می گرفته و به جهت تمایز از نوع اول، سپاهانی نامیده شده است. کاغذ اصفهانی و سپاهانی بیش تر در قرون 11 تا 13 ق. مورد استفاده قرار می گرفته است. نمونه هایی از نسخه های آرایه دار با کاغذ سپاهانی در کتابخانه ملی: نسخه ی شماره ی 5675/ ع قرآن کتابت سال 1283 ق. با تزیینات مکتب اصفهان؛ نسخه ی شماره ی 8380/ ع مثنوی هفت ارونگ جامی با کتابت قرن 13 ق. همراه با آرایه و تزیینات.
12. کاغذ ترمه: کاغذ بسیار مرغوبی بوده که در اصفهان از ترمه ی بسیار نازک وظریفی ساخته می شده است. این کاغذ بسیار ظریف و نازک و در عین حال محکم و با دوام و با نسوخ یکنواخت و منظم است. کاغذهایی که به رنگ ترمه ای یا فستقی (پسته ای) باشد به راحتی قابل تمییزاست. برخی از نسخه های دیوانی دوره ی صفویه و قاجارکه دارای تزیینات و خوش نویسی بوده روی همین کاغذ کتابت می شده است. تعداد زیادی از نسخه های خطی نفیس هنری دوره قاجار با کاغذ ترمه می باشد، هم چون نسخه های زیر در کتابخانه ی ملی: نسخه ی شماره ی 17468 قرآن بسیار نفیس با تذهیبات و آرایه های دوره قاجار؛ نسخه ی شماره ی 5650/ ع قرآن کتابت سال 1268 ق. با تزیینات مکتب اصفهان؛ نسخه ی شماره ی 6016/ ع قرآن با کتابت ام سلمه دختر فتحعلیشاه به سال 1246 ق. و تزیینات مکتب اصفهان؛ نسخه ی شماره ی 1236 منتخب شاهنامه با کتابت محمود حکیم پسر وصال 1269 ق. و آرایه ها و تزیینات مکتب شیراز؛ نسخه ی شماره ی 5230 دیوان حافظ کتابت 1258 ق. با تزیینات و آرایه ها؛ نسخه ی شماره 5156 مثنوی مولوی کتابت 1256 ق. با تزیینات و آرایه ها؛ نسخه ی شماره ی 19767 زادالمعاد مجلسی کتابت 1247 ق. با تزیینات مکتب شیراز.
13. کاغذ فرنگی: از قرن 11 به بعد تولید کاغذهای ماشینی و کارخانه ای که توسط اروپاییان تولید و به منطقه ی ایران و هندوستان فرستاده می شد، صنعت ساخت کاغذهای دست ساز در این مناطق از رونق افتاد به نحوی که در ایران از دوران صفویه کاغذ خانه ها بی رونق شد و در عصر قاجاریه تقریباً دیگر هیچ نوع کاغذ دستی (مگر در موارد محدود) در ایران ساخته نشد و در دوران قاجار تمامی نسخه های خطی استنساخ شده در ایران (به جز تعداد محدودی از نفایس هنری) بر روی کاغذهای فرنگی بوده است. از ویژگی کاغذ فرنگی آن است که چون آن را در معرض نور قرار دهیم خطوط موازی یا نقوش و اشکال هندسی یا نشانه هایی از مهرهای فشاری (که برخی از این مهرهای برجسته فشاری به زبان روسی است) و یا حروف بزرگ لاتین دیده می شود که در درون کاغذ با ماشین تعبیه شده است. تعدادی از نسخه های نفیس هنری در کتابخانه ی ملی کاغذ فرنگی می باشد هم چون: نسخه ی شماره ی 5264/ ف مثنوی با کتابت 1245 ق. همراه با تزیینات؛ نسخه ی شماره ی 5309/ ع منتخب ادعیه وقرآن با کتابت 1238 ق. و تزیینات مکتب اصفهان؛ نسخه ی شماره ی 7073/ ع قرآن آرایه دار با کتابت 1242 ق؛ نسخه ی شماره ی 5366/ ع دعای صباح با کتابت محمد شفیع تبریزی به سال 1339 ق؛ نسخه ی شماره ی 4067/ ف گلستان سعدی با کتابت قرن 13 ق. همراه با تزیینات با کاغذ فرنگی آبی.
14. کاغذ کوهی: کاغذی نامرغوب و ارزان بوده و از جنس کاه ساخته می شده و ذرات کاه وناهمواری به راحتی در بافت این کاغذ قابل مشاهده است. کاغذ کوهی بیشتر برای دفاتر دخل و خرج و مسوده ها (چرک نویس ها)ی برخی از رساله ها به کار می رفته است. دفاتر متعدی از اسناد دخل و خرج دوره ی قاجار در کتابخانه ی ملی با کاغذ کاهی می باشد. از این کاغذ در برخی از متون هم چون قصیده ناصرخسرو با کاغذ دفتری نام برده شده است.

ناصرخسرو (قصاید، قصیده شماره 6):

نبیند که پیشش همی نظم و نثرم
چو دیبا کند کاغذ دفتری را؟

کاغذ در نسخه های نی ریزی

درمیان نسخ خطی با کتابت احمد نی ریزی موجود در کتابخانه ی ملی، 15 نسخه ی آن رقم دار می باشند که نوع کاغذ در این نسخه ها در دو گروه ذیر بررسی می گردد.

1. نسخه هایی با تذهیب و آرایه های عالی و ممتاز

الف. کاغذ ترمه

نسخه هایی با تذهیب و آرایه های عالی با کاغذ ترمه عبارتند از:
1. نسخه ی شماره ی 942 مهج الدعوات کتابت به سال 1141 ق. دراصفهان
2. نسخه ی شماره ی 5368 کتاب دعوات.
3. نسخه ی شماره ی 5137 کتاب دعا کتابت به سال 1140 ق.
4. نسخه ی شماره ی 5408 کتاب ادعیه کتابت به سال 1124 ق.
5. نسخه ی شماره ی 5680 منتخب قرآن کتابت به سال 1106 در شهر اصفهان.
6. نسخه ی شماره ی10985 کتاب ادعیه کتابت به سال 1151 ق.
7. نسخه ی شماره ی 22217 کتاب دعوات کتابت به سال 1124 ق.
8. نسخه ی شماره ی 18592 دعای دوازده امام کتابت به سال 1116 ق.
9. نسخه ی شماره ی5369 کتاب ادعیه کتابت به سال 1116 ق.

ب) کاغذ سپاهانی

نسخه هایی با تذهیب و آرایه های عالی با کاغذ سپاهانی عبارتند از:
1. نسخه ی شماره ی 5447 کتاب دعا تحریر به سال 1133 ق.
2. نسخه ی شماره ی 1094 کتاب دعوات تحریر به سال 1140 ق.

2. نسخه هایی با تذهیب و آرایه های خوب و متوسط

الف. کاغذ ترمه

1. نسخه ی شماره ی 10986 ترجمه ی آیات تحریر به سال 1115 ق. در شهر اصفهان.
2. نسخه ی شماره ی 5313 کتاب ادعیه تحریر به سال 1133 ق. در شهر اصفهان.

ب. کاغذ سپاهانی

1. نسخه ی شماره ی 5343 کتاب دعا تحریر به سال 1118 ق.
2. نسخه ی شماره ی 12512 کتاب دعا تحریر به سال 1151 ق.
بنابر این از میان 11 نسخه با تزیینات و آرایه های عالی و ممتاز به خط نی ریزی، 9 نسخه با کاغذ ترمه و2 نسخه با کاغذ سپاهانی است. و از میان 4 نسخه با تزیینات و آرایه های خوب، 2 نسخه با کاغذ ترمه و 2 نسخه با کاغذ سپاهانی است. و در مجموع می توان گفت از میان 15 نسخه ی آرایه دار به خط نی ریزی، 11 نسخه (یعنی 73) با کاغذ ترمه و 4 نسخه با کاغذ سپاهانی است. و حضور کاغذ ترمه در 73 نسخه های نفیس هنری نی ریزی نشان از جایگاه این کاغذ در میان آثار هنری هنرمندان خوش نویس این مرز و بوم دارد.

پی نوشت ها :

1. عظیمی، حبیب الله. کاغذ در نسخه شناسی و کتاب پردازی نسخ خطی، ص163.
2. خالد عزب، وعاء المعرفه من الحجرالی النشر الفوری، ص37-39.
3. هاله شاکر، الورق و الوراقون فی عصر العباسی، ص102-103.
4. خیرالله سعید، وراقو بغداد، ص155.
5. ر. ک. به: عبدالکریم عبدالله، فنون الانسان القدیم اسالیبها ودو افعها
6. خالد عزب، وعاء المعرفه من الحجر الی النشر الفوری، ص42.
7. کتاب «عمده الکتاب وعدّه ذوی الالباب» منسوب به المعزّبن بادیس بن منصور الصنهاجی متوفی 454 هجری است. این کتاب با تحقیق عبدالستار الخلوجی در مجله معهد المخطوطات العربیه شماره 17 (سال 1971) صفحات 45-172 به چاپ رسیده است.
8. حدود العالم، صص 107-108.
9. ر. ک. به: مافروخی، محاسن اصفهان. مترجم حسین بن محمد بن ابی الرضا الحسینی علوی.
10. ابن ندیم، الفهرست، ص 22؛ کورکیس عواد، الورق و الکاغذ صناعته فی العصورالاسلامیه، مجله المجمع العلمی23، صص 421-422.
11. ابن خلدون، المقدمه، صص 973-974.
12. کورکیس عواد، الورق والکاغذ...مجله المجمع العلمی 23، ص 426.
13.ناصرخسرو، سفرنامه، ص48.
14. کورکیس عواد، الورق والکاغذ..، مجله المجمع العلمی23، ص 429.
15. یاقوت، معجم الادباء، ج7 صص 176-177.
16. ایمن فوادسید، الکتاب العربی المخلوط وعلم المخطوطات، ص23.
17. الدریسی، نزهه المشتاق فی اختراق الافاق، ص 556.
18. المقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ص237.
19. القلقشندی، صبح الاعشی، ج2 ص488.
20. قلقشندی، صبح الاعشی، ج2، ص487.
21. همان.
22. همان.
23. ناصرخسرو، سفرنامه، ص48.
24. الادریسی، نزهه المشتاق فی اختراق الافاق، ص556.
25. قلقشندی، صبح الاعشی، ج2 ص 488.
26. ایرج افشار، استخدام الورق فی المخلوطات الاسلامیه، دراسه المخطوطات الاسلامیه بین العاده و البشر، ص42.
27. ابراهیم شبوح، بعض ملاحظات علی خط البردیات العربیه المبکره ومدی تاثرها بحرکات اصلاح الکتابه، الندوه الدولیه لالفیه القاهره، ص 16.
28. عظیمی، حبیب الله. کاغذ در نسخه شناسی و کتاب پردازی نسخ خطی، ص177.
29. محمدکردعلی، خطط الشام، ج4ص243. نگارنده این نسخه خطی را در مکتبه الاسد دمشق مشاهده کرده و ویژگی های کاغذ آن را بررسی کرده است. عنوان این کتاب «مسایل الامام احمدبن حنبل» بوده و با شماره 1125 در کتابخانه مذکور نگهداری می شود.


1. ابراهیم شبوح، بعض ملاحظات علی خط البردیات العربیه المبکره ی و مدی تاثرها بحرکات اصلاح الکتابه ی، ابحاث الندوه ی الدولیه لتاریخ القاهره ی، القاهره ی:1970 م.(جلد 1: صص 15-30).
2. ابن خلدون، المقدمه، تحقیق علی عبدالواحد وافی، القاهره- دار نهضه ی مصر:1979 م.
3. ابن ندیم، الفهرست، نشر رضا تجدد، تهران: 1971/ 1391 م.
4. ادریسی، نزهه ی المشتاق فی اختراق الافاق، روما- نابولی: 1971-1979 م.
5. ایرج افشار، استخدام الورق فی المخطوطات الاسلامیه کماسجلته النصوص الفارسیه القدیمه. دراسه ی المخطوطات الاسلامیه بین اعتبارات الماده ی والبشر، اعمال الموتمرالثانی لموسسه الفرقان للثرات الاسلامی، 1993/ 1414 م. اعداد الدکتور رشید العنانی، لندن: 1997/ 1417 م. صص 35-55.
6. ایمن فوادسید، الکتاب العربی المخطوط وعلم المخطوطات، الطبعه ی الاولی، الدارالمصریه اللبناینه، القاهره: 1997/ 1418 م.
7. حدود العالم، تحقیق م ستوده. تهران، 1961/ 1340 م.
8. خالد عزب، وعاء المعرفه ی من الحجرالی النشر الفوری، المحرر خالد عزب، مساعدالمحرراحمد منصور و سوزان عابد، اشراف و تقدیم اسماعیل سراج الدین، الاسکندریه ی- مکتبه ی الاسکندریه ی: 2007م.
9. خیرالله سعید، وراقو بغداد فی العصر الاسلامی، مرکز الملک الفیصل للبحوث و الدراسات الاسلامیه، طبعه ی اولی، الریاض: 2000 م.
10. عبدالکریم عبدالله، فنون الانسان القدیم اسالیبها و دوافعها. بغداد- مطبعه ی المعارف:1973 م.
11. عظیمی، حبیب الله. کاغذ در نسخه شناسی و کتاب پردازی نسخ خطی. آینه میراث شماره 42 (ویژه نامه نسخه شناسی)، پاییز 87، صص 161-185.
12. القلقشندی، صبح الاعشی فی صناعه یا لانشاء، القاهره ی- دارالکتب المصریه:1913-1938 م.(14 جلد)
13. کورکیس عوّاد، الورق و الکاغذ صناعته فی العصورالاسلامیه، مجله المجمع العلمی العربی بد مشق شماره 23 (چاپ 1948 م)، صص 409-438.
14. مافروخی، محاسن اصفهان، مترجم حسین بن محمد بن ابی الرضا حسینی علوی، تحقیق عباس اقبال، تهران: 1949/ 1328 م.
15. محمدکردعلی، خطط الشام، دمشق (6 جلد): 1347 ق.
16. المقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه ی الاقالیم، نشر دی خویه، لیدن: 1906 م.
17. ناصرخسرو، سفرنامه، رحله ی ناصرخسرو الی البنان و فلسطین و مصر و الجزیره ی العربیه فی القرن الخامس الهجری، نقلها الی العربیه یحیی الخشاب، بیروت- دار الکتاب الجدید: 1970 م.
18. هاله شاکر، الورق و الوراقون فی العصر العباسی، عین الدراسات والبحوث الانسانیه و الاجتماعیه. طبقه ی اولی، القاهره: 2004 م.
19. یاقوت الحموی،معجم الادباء. نشر احمد فرید رفاعی (20 جلد)، القاهره- دار المأمون:1938 م.
20. یاقوت الحموی، معجم البلدان، نشر و یستنفلد (6 جلد)، لیبتسج: 1866-1870 م.
منبع: شمس، محمدجواد؛ (1390)، مجموعه مقالات کنگره استاد میرزا احمد نی ریزی، شیراز: بنیاد فارس شناسی